http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
از هر دری سخنی - تجربه های آموزشی

کار با عطر یک حرفه قدیمی است که نیاز به طبع لطیف و مهارت خاصی دارد. یونانی ها و رومی ها نوشیدنی های خود را با رز و بنفشه معطر می کردند. اما در هر حال تقطیر سیستماتیک عطرها در قرون وسطی به وسیله دانشمندان مسلمان صورت گرفت. تاجرهای ونیزی ادویه جات و عطرهای جمع آوری شده از کاروان های آسیایی را به وسیله کشتی ها و وسایل حمل و نقل آن زمان در سرتاسر اروپا پخش می کردند.

ادامه مطلب...


تاریخ : شنبه 87/10/28 | 5:8 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر
به گزارش ایسنا، این خودرو جدید می‌تواند طی 15 ثانیه وضعیت خود را از یک خودرو دو سرنشینه که قادر به حرکت بر روی جاده است به یک هواپیما که می‌تواند در آسمان پرواز کند، تغییر دهد. این خودرو اگر از پرواز آزمایشی ماه آینده با موفقیت بیرون آید، انتظار می‌رود که در نمایشگاه به مدت حدود 18 ماه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گیرد.
تاریخ : شنبه 87/10/28 | 5:8 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

یادم افتاد به دبیر شیمی دوره دبیرستانم ،گفتم بهترین کار این است که او را به شما معرفی کنم و از او تشکر فراوان نمایم

خانـــــــم  سماواتیان  فوق لیسانس شیمی  فکر کنم اسم کوچک ایشان   زهره   باشه

ان شاالله در دنیا سعادتمند و در آخرت با ائمه محشور شوید




تاریخ : جمعه 87/10/27 | 4:41 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر
جلسه ای با حضور خود جومونگ تشکیل میشه و یون تابال میگه اگه قرار باشه تو این جا کار کنی بقیه کارگرها سختشونه که بخوان با یه پرنس کار کنن و بعد از خواستن کمی وقت از جومونگ ، باهم مشورت میکنن...جومونگ

که میاید بیرون ماری و هیون و اویی میریزن سرش و گله و زاری که چرا دوباره از قصر ول کردی اومدی بیرون؟!!!

ماری هم لب کلام رو میگه و اعتراف میکنه واسه چی هواش رو داشته، به جومانگ میگه ما فکر میکردیم تو یه کسی میشی و دست مارو هم میگیری اگه از قصر بگذری زندگی ما چی میشه پس؟؟!! جومانگ میگه من از پس زندکی خودم هم برنمیام ولی هرطوریه محبت های شمار رو جبران میکنم
ادامه مطلب...


تاریخ : چهارشنبه 87/10/25 | 5:9 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

جومانگ در حال بازگشت از کافه گرفتاردزدا می شه

شاه که به هوای جومانگ قصر را ترک کرده ناغافل همون جا می رسه و جومانگ را در حال رزم می بینه

جومانگ رزم نمایی می کنه و اونا را تار و مار می کنه و شاه حال می کنه.

شاه می بینتش و دعوتش می کنه یه پیکی با هم بزنن

بعد از حال و احوال ازش می خواد که به قصر برگرده که جومانگ می گه من هنوز لیاقتش را ندارم و هی تعارف می کنه که شاه می گه باید بیای چون مادرت سخت مریضه بیا و ازش پرستاری کن

مادر در بستر بیماری افتاده که

جومانگ وارد می شه و با استشمام بوی جومانگ به هوش می یاد
تاریخ : سه شنبه 87/10/24 | 5:57 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

در بیمارستانی،دو بیمار،در یک اتاق بستری بودند.یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعدازظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره ی اتاق بود بنشیند ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم      اتاقی اش روی تخت بخوابد.آن ها ساعت ها درباره ی همسر،خانواده و دوران سربازیشان صحبت می کردند و هرروز بعدازظهر بیماری که تختش کنار پنجره بود می نشست وتمام چیزهایی که از بیرون پنجره می دید برای هم اتاقی اش توصیف می کرد.

پنجره رو به یک پارک بود که دریاچه ی زیبایی داشت،مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی در آب سرگرم بودند.

ادامه مطلب...


تاریخ : دوشنبه 87/10/23 | 10:6 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

آیا میدانید : اولین مردمانی که سیستم اگو یا فاضلاب را جهت تخلیه آب شهری به بیرون از شهر اختراع کرد ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که اسب را به جهان هدیه کردند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که حیوانات خانگی را تربیت کردند و جهت بهره مندی از آنان استفاده کردند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که مس را کشف کردند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که آتش را در جهان کشف کردند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که کشاورزی را جهت کاشت و برداشت کشف کردند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که نخ را کشف کردند و موفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند .


آیا میدانید : اولین مردمانی که سکه را در جهان ضرب کردند ایرانیان بودند .

 

ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 87/10/22 | 5:43 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

شناگری ، غرق در گنــــــــاه شده بود.

ابوالفضل لعل بهادر




تاریخ : جمعه 87/10/20 | 8:49 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

سیب

تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره سیب

 را از باغچه ی همسایه دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید،

غضب آلوده به من کرد نگاه، سیب دندان زده از دست تو افتاد

 به خاک.و تو رفتی و هنوز خش خش گام تو تکرارکنان می دهد

 آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه ی کوچک

 ما سیب نداشت؟




تاریخ : جمعه 87/10/20 | 12:58 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر

اگرهر عدد سه رقمی را در 11 ضرب کنید سپس آن را در 91 هم ضرب کنید

 

 ادامه مطلب...


تاریخ : دوشنبه 87/10/16 | 4:54 عصر | نویسنده : شهرزاد نصر | نظر